حرف های خودمانی

وبلاگی برای گفتم و شنیدن واقعیات زندگی و تلاش برای رفع مشکلات آن

حرف های خودمانی

وبلاگی برای گفتم و شنیدن واقعیات زندگی و تلاش برای رفع مشکلات آن

سلام و پاسخ جشنواره خوارزمی

سلام خدمت همه دوستان
دوستان فقط اومدم تا بگم لطفا اطلاعات درست و کامل به من بدید تا بتونم با شما ارتباط برقرار کنم
یا آدرس  وبلاگتون یا آدرس ایمیل رو برام جهت برقراری ارتباط بذارید
ممنون از همتون
به خاطر تاخیر هم عذرخواه

پیشنهاد همکاری جهت جشنواره خوارزمی

سلام

سلام و هزاران سلان خدمت تمام عزیزانی که بعد از مدت ها باز هم به اینجا آمدن تا با هم بسازیم ایرانی آباد
اما بعد سلام و احوال پرسی که مطمئن هستم خوب هستید بریم سر عنوان این پست
امروز و بهتر بگم امشب من تصمیم گرفتم برای تابستان گرم و دل انگیز یه برنامه کامل بریزم و دوباره برم دنبال همون کاری که بهش علاقه دارم و اون چیزی نیست جز تحقیق و تولید یک مقاله و طرحی نو جهت ارائه به جشنواره های علمی از جمله خوارزمی حالا جدا از این موضوع که وقت هست یه چیز دیگه هم هست و اون اینکه من اینبار می خوام با دوستان جدیدی کار کنم و اون دوستان شمایید بله شما عزیز دلم که دارید این متنو می خونید . من قبلا هم گفتم که قصد دارم کاری کنم تا نت و اینترنت هم راهی برای همکاری باشه و حالا تصمیم دارم اونو عملی کنم و از همه شما دعوت می کنم به من و البته خودتون کمک کنید تا با هم بسازیم طرحی نو .

حالا فقط کافیه تو بخش نظرات که کاملا خصوصی هست شما واسم پیام بذارید یا از طریق ایمیل زیر تا با هم ارتباط برقرار کنیم و بتونیم هرچی زودتر کار رو شروع کنیم حالا

هماهنگی آزمایشگاه و اسپانسر مالی با من همکاری فکری و عملی با شما


منتظرم



آدرس ایمیل من هم dinmahdi@yahoo.com

آمدم

آمدم جانم به قربانت 

همین حالا 

من هستم با سلامی بر شما و یاران همیشگی پی بمانیم و می مانیم 

منتظرم تا بیایید 

جشنواره خوارزمی

دوستای گلم سلام
یه راست برم سر اصل مطلب
من هفته گذشته  با مسئولین جشنواره خوارزمی تو استان خراسان یه جلسه داشتم و تو اون جلسه تصمیم بر این شد تا دوباره من فعال بشم و تصمیم دارم یه گروه جدید تشکیل بدم البته باید هر چی سریع تر این کار انجام بشه بهرحال  با خودم گفتم تا واسه این کار از وبلاگ شروع کنم و از شما دعوت کنم تا با هم یه همکاری درست حسابی زیر نظر پژوهش سرا های استان و کشور داشته باشیم
البته تو این عضو گیری اولویت با مشهدی هاست اما محدودیتی برای دیگر شهرها و حتی استان ها نیست
منتظرم تا ببینم چی می شه
دوستان اگه قصد همکاری دارید با تمام مزایا  لطفا به ایمیل من که تو انتها می ذارم یه میل بزنید
نکته دوم اینه که دوستانی که تو مقطع کاردانی تحصیل می کنن می تونن تو گروه باشند و این مخصوص دبیرستانی ها نیست . خود من تو دانشگاه دارم برخی رو انتخاب می کنم شما هم می تونی باشی

E-mail : dinmahdi@yahoo.com

تبریک

سلام و تبریک
مبارک باد این عید باستانی
مبارک باد این همه شادی
مبارک باد این میلاد باسعادت
و مبارک باد این عید ملی و پیروزی بزرگ در دموکراسی
آه چقدر سوژه دارم و چه قدر بی معرفتم
آری آن روز که رفتم گفتم می آیم و حال آمدم و می گویم دستم پراست هر چند هیچ ندارم .
دوستای خوبم پیشاپیش 12 فروردین روز جمهوری اسلامی را خدمتتان تبریک می گویم و امیدوارم اگر دوباره بخواهند نظر ما را بخواهند بتوانیم با همین قدرت نظر دهیم .
تا پست بعدی که به زودی منتشر می شه
بای تا های

سال نو مبارک

دوباره سلام اومدم چند نکته رو یادآوری کنم و برم
اول اینکه در مورد جشنواره خوارزمی باید حرف بزنیم بعد نظر بدم
دوم اینکه مشخصات منو می خواین چیکار ولی حالا که خواستید می گم
من مهدی ساکن مشهد یه دانشجو و اهل مطالعه ، تحقیق و بررسی و البته کمی هم اهل حرف و عمل
چقدر از خودم تعریف کردم
مرسی سال نوتون هم مبارک اومیدوارم سال خوبی داشته باشید
پس

بای تا های

کلمه قصار 1

شروع شد !!!
آره سلام و دوباره آمدم با دستی پر تا آخرین پست و مطلب خود را در آخرین هفته سال به نمایش گذارم .
اوه چقدر سمی شد این که دیگه خودمونی نیست بگذریم ، قول داده بودم با کلمات قصار ادامه بدم کارمو و به قولم عمل می کنم از این به بعد هر پستی که تو این زمینه باشه حداقل سه جمله قصار داره .
البته یه چیزایی باید گفته بشه .
اولش اینکه اشخاص واقعی اند. یعنی نام بزرگان رو از خودم در نیاوردم .
دوم اینکه اگه اطلاعات در مورد اشخاص نمی دم مگه افراد خاصی که خیلی قبولشون دارم .

و این هم اولین کلمه قصار از کسی که خیلی قبولش دارم :

هیچکس استحقاق اشکهای توراندارد و آنکه استحقاق آنها را دارد هیچگاه باعث گریه تو نمی شود .

گابریل گارسیا مارکز

دیگه حالا عشق رو خودتون معنی کنید و البته رو جمله بالا تفکر

دومین کلمه قصار :

ما اشتباهات جدیدی را اختراع نمی کنیم اشتباهات گذشته را تکرار می کنیم .

بیل بال هاس

نمی دونم با این جمله چرا اینقدر به تفکر وادار می شم شما چطور

ُسومین و آخیرین جمله قصار این پست :


به جای انکه به تاریکی لعنت بفرستید ، یک شمع روشن کنید .

کنفسیوس

هیچی نگم چون قشنگی جمله از بین می ره . اما گفت شمع یاد یه چیزی افتادم اونم اینه که امروز یه پارتی بازی کنم و یه شمع روشن کنم چون آخرین چهارشنبه سال و چهارشنبه سوری نزدیکه به افتخار این سنت که در موردش بحثه یه کلمه قصار هم از زرتشت می ذارم :

خورشید باش که حتی اگر نخواستی به کسی بتابی نتوانی.

اما یکم بحث بد نیست . اولین مورد اینه که نمی تونیم این سنت رو از فرهنگمون حذف کنیم و بعدش این که این سنت داره خطرناک می شه یعنی بهتره یکم صفحه حوادث رو مطالعه کنیم . پس من که همیشه مثل یه داداش ( نه برادر ) توصیه می کردم از همتون خواهش می کنم ، خواهش می کنم مواظب خودتون باشید آخه من دل کوچیکی دارم دوست ندارم بدی تون رو ببینم . تو رو خدا دیگه با مردم کار نداشته باشید ببین من خودم اهلشم پس می دونم چی می گی پس یکم شرایط رو بهتر کنیم ، دوست خوب و فهمیده من

پس بازم مثل همیشه می گم :

بای تا های

کلمات قصار

سلام یه مژده بدم و شاید بتونم امیدوارتون کنم آره تصمیم دارم یه کار جدید انجام بدم از این به بعد در وبلاگم کلمات قصار رو خواهید دید و بخشی اصلی کارم می شه و امید وارم مورد علاقه شما دوستان باشه

راستی انتخابات فردا ۲۴ اسفند فراموش نشه من و تو همه با هم پای صندوق های رای

ممنون و منتظر باشید تا آینده ای نزدیک بای

عاشورا و تاسوعای حسینی

دوستای خوبم سلام
ایام عزاداری سرور و سالار شهیدان رو بهمتون تسلیت می گم و امیدوارم بتونم یه متن خوب تو این زمینه براتون آماده کنم
پس تا بعد
بای تا های

جشنواره خوارزمی + احساس زندگی

سلام به همه دوستای خوبم
دوباره دستم به روی کیبرد اومد وتصمیم گرفتم بنویسم.
بچه ها نمی دونم چرا دلم گرفته ، مثل همیشه نمی تونم افکارمو روی کاغذ پیاده کنم ، یه کم افکارم پراکنده است . شاید به خاطر اینه که من سرگرم دانشگام ، اما نه واقعیت این نیست واقعیت اینه که من نمیدونم چمه ؟
متن بالا رو خونیدید و اگه از قدیمی های وبلاگ بوده باشید می دونید که من هر وقت اینجوری نوشتم دلیلش اینه که سوژه جدید پیدا کردم . آره امروز تصمیم دارم از کسایی بنویسم که نمی دونن چی می خوان ، نمی دونند که باید چکار کنن . توی جامعه ما از این طیف آدم کم نیست ، آدمایی که یه روز تصمیم می گیرن این کارو بکونن و روز بعد پشیمونن و نمی دونن چرا کار قبلی رو شروع کردن . برای این جور آدما نمی شه کاری کرد چون اونا خودشون معتقدا که خیلی سالم و سرحالن اما کار به اونا نداریم بیان که منو تو تصمیم بگیریم جزو اونا نباشیم . یه روز من از جشنواره خوارزمی نوشتم و خوب به سوالات خیلی هاتون هم تا اونجایی که از توانم بر می اومد جواب دادم اما یه سری افراد خودشون نمی دونن که می خوان برن سراغ تحقیق یا نه . دوستای خوبم جشنواره خوارزمی یه همایشه که بهت فرصت می ده اون چیزی که تو ذهنت داری به بقیه معرفی کنی حالا چند حالت داره . یا ازت خوششون می یاد که نونت تو روغنه و باید خیلی حواست رو جمع کنی ( دلیلش رو بعدا می گم ) . یا نمی دونن چی کار کردی که بیچاره ای چون باید به یه سری افراد ثابت کنی که می دونی . یا اینکه ازت خوششون نمی یاد حالا چه طرحت خوب باشه چه نه هیج فرقی هم نمی کنه که من می گم این مهمترین قسمته و باید بهش توجه کنی و خودت رو برای اون موقع آماده کنی . روزی که من با چند تا گروه دیگه ( از آقایون و خانوما ) برای داوری رفتم و خوب یه جورایی مسئولشونهم بودم به همشون این تاکید رو داشتم که یادتون باشه شخص مقابل ازتون بیشتر می فهمه ، نمی دونم مفهوم جمله منو فهمیدید یا نه . اما خوب بازش می کنم عزیزم شخص مقابلت می خواد به بقیه داورا نشون بده که همه چیز می دونه هر چند نمیدونه اما بهت گیر می ده بهت گیرمیده که چرا اونجاش اونجوریه هرچند نیازی به جواب نداره چون خیلی تابلوئه
ببخشید دیگه از این تابلو تر نمی تونستم این موضوع رو باز کنم اونایی که باید بفهمن فهمیدن اما بازم تاکید می کنم که اگه واقعا سوالی دارید و یا به مشکلی از حیث آزمایشگاه و هزینه ها خوردید با من در ارتباط باشید بالاخره بعد چند سوال می تونم کمکتون کنم بویژه به خراسانی های عزیز ( همشهری یام بیشتر ) چون من تو مشهد و کار کردن توی خراسان رضوی رو تقریبا کامل بلدم
مخلص همتون بازم مثل همیشه
بای تا های
مباحث وبلاگمو بخون هر وقت که وقت داشتی ولی از پایین به بالا

امتحانات ترم شروع شد

سلام دوستای خوبم

امتحانات پایان ترم شروع شد و منو تو باید خیلی حواسمون رو جمع کنیم چون اگه دیر بجنبیم موقعیتمون رو توی دانشگاه و کلاس از دست می دیم . دانشجوی ممتاز شدن سخت نیست اما قبول کن که دانشجوی ممتاز موندن سخت تره . آره همیشه همینجوری بوده و هست .

متنی که خوندید یه درد دل تازه بود چون من امسال فقط قصد داشتم موقعیت خودم رو توی دانشگاه تثبیت کنم و شاید هم وموفق بودم البته قبول کنید که اینکار خیلی سخته چون همه می خوان که تو نباشی . البته قبئل دارم شاید یکم تند رفتم اما واقعیت همینه . دوستای گلم یادتون باشه همیشه کسی موفقه که بخواد موفق باشه پس بیاین تا پایان امتحانات خیلی مواظب باشیم و تلاش کنیم که موفق بشیم

پس بازم مثل همیشه

بای تا های

دعوت به همکاری

یه بار دیگه یه دعوت نامه
سلام عزیزانم
امروز می خوام برای بار دوم یه درخواست داشته باشم در ضمینه همکاری . آره اگه از خوانندگان قدیمی هستید یادتونه که دو سال پیش یه پیشنهاد دادم برای تاسیس یه وبلاگ گروهی با ساختار ویژه که با چند روحیه مختلف کار کنه . تو اون سال چند اس ام اس باز از من دعوت کردند تا با اونها همکاری کنم و مدیریت وبلاگ رو برعهده داشته باشم البته این امر به وقوع پیوست و وبلاگ طراحی شد البته توی چند ماه اول کارایی لازم رو نداشت اما تونستیم با کارهای ویژه آمار وبلاگ رو تو یه هفته حدود 1000 تا افزایش بدیم و حتی توی هفته اول فروردین توی لیست اولیه گوگل بود اما با توجه به کنکور اون رو ترک کردیم و فقط به ارسال اس ام اس اکتفا کردیم .
این یه تاریخچه از کار قبلی من بود البته الان هم یه پیشنهاد دیگه به من شد که فکر می کنم بهتره این پیشنهاد رو حالا به همه بدم اونم تاسیس یه وبلاگ بزرگتر با ساختار متغیره یعنی هر کدوم از ما در نوشتن یه سری مسائل توانایی داریم بهتره این توانایی ها رو با هم جمع کنیم تا این عمل اتفاق بیفته .
حالا من و دوستام منتظر نظر شماییم و اگه ببینیم شرایط مساعده یه وب سایت رو هم برای امتحان اجاره می کنیم . ( این کار رو من و البته یه دوست واسه یه فروشگاه اینترنتی انجام دادیم )
پس حالا
بای تا های

زندگی یا تنها زنده بودن

سلام
سلامی برای برپایی زندگی که شاید ...
دوستای خوبم قول یه متن راجع به تفاوت های ، نه اینجوری نگم بهتره ، می خوام امشب درمورد این بگم که زندگی می کنیم یا تنها زنده ایم ؟
بنا به قاعده و منطق هممون حالت مریضی رو داشتیم چه یه سرماخوردگی ساده ، چه یه بیماری مشکل و دردسر ساز اما چه کردیم . خوب کاملا معلومه یا به پزشک مراجعه کردیم یا راهکاری به خرج دادیم که سلامتی مون رو دوباره به دست بیاریم !! تمام این روش ها برای اینه که زنده بودن خود رو از دست ندیم و در روال عادی زندگی باشیم اما آیا ...
حالا چند سوال مطرح می کنم :
1- آیا شما زنده اید ؟ چه سوال مسخره ای دارید این متن رو می خونید یعنی اینکه زنده اید .
2- آیا شما ناخوش احوالید ؟ خوب این سوال پاسخ راحته بالاخره شما یا مریض هستید(پزشکی نه روانپزشکی)یا نه.
3- آیا شما زندگی می کنید ؟ نه حالا دیگه خیلی سخته شاید خیلی راحت بهش جواب داده باشید اما من میگم اشتباه کردید!! چون پاسخ دادن به این سوال به حداقل 24 ساعت زمان نیاز داره من اعتقاد دارم
ما هممون زنده ایم اما زندگی نمی کنیم
کسایی که ما از نزدیک در ارتباط هستند می دونن که این صحبت در ذهن من نهادینه شده و در واقع یه اعتقاد قلبیه دلیلش هم نحوه رفتارهامون ، ارتباطامون ، روابطامون ،درامدامون ، خرجامون و هر چی که شما فکر کنید هست .
آره این یه مقدمه برای به تشنج کشوندن ذهنه و نیاز به یه کاوش ذهنی دقیق داره پس تا متن تفصیلی فکر کنید .

جواب یه سواله ؟

سلام
سلامی به بزرگی یه دل که برای نوشتن اعتقاداتش دست رو وسیله قرار می ده
آره بارها گفته ام و بار دگر می گویم :
بخدا نظرهای شماست که سبک نوشتن من تغییر می کنه بدون شک همتون قبول دارید ( البته اگه از قدیمی های وبلاگ باشین ) من تا حالا چندین بار ادبیاتمو تغییر دادم ( قابل توجه آقای قلعه نوعی ) و هر بار به دلیل درخواست یه خواننده بوده حالا هم یکی از دوستان معتقده که من به نظرات خواننده هام اعتقاد ندارم و توجه نمی کنم البته حق با اونه که از من انتقاد کنه و از من چیزی بخواد چون من پایه ایجاد وبلاگ رو همین گذاشتم .بازم چشم من برای چندمین بار از دوستان می خوام چیزی که مد نظرشونه بخوان تا من در مورد اون بنویسم . همونطور که دوستای محترمم ازم خواستن و من اون چیزی هایی که با مطالعات بدست آوردم یا تجربه کردم رو بیان می کنم خدا رو شکر که تو این امر موفق بودم . ( توجه شما رو به پست های قدیم یجلب می کنم می تونید از پست گریه به قبل رو بخونید تا منظور منو متوجه بشید ) این رو هم از ایمیلاشون می تونم بفهمم .
راستی یه موضوع توی پست های سال پیش عنوان کردم که در موردش بنویسم در واقع قسمت دوم عشق بود که قرار بود عشق های ساده و واقعی چند از کسایی که باهاشون مساحبه کردم رو عنوان کنم اما به دلیل مخالفتشون از اینکار منع شدم البته مطالبش آماده است و اگه بتونم اجازه این دوستان رو بگیرم حتما براتون می ذارم اما به طور حتم نام و محل ها تغییر خواهد کرد . راستی نظراتون دلگرمی منه پس منو محروم نکنید .
یه موضوع دیگه هم اینه که پست زندگی با زنده بودن هم تغریبا آماده است فقط مونده تصمیم گیری نهایی و بررسی این موضوع که به کسی برنخوره پس احتمالا تا چند ساعت دیگه روی وبلاگ می ذارم ( شایدم همین حالا گذاشتم )امیدوارم براتون جالب باشه ولی توصیه می کنم اون رو حتما بخونید (توی هر سنی که هستید) چون می تونه یه نقطه عطف توی زندگیتون باشه !!!!
قرار نبود تبلیغات کنم ولی شد دیگه .

پس
بای تا های

انتخاب رشته یه رازه

سلام
سلام و تشکر از هر کسی که این متن را نمی خواند ! آری امروز می گویم نخوانید چیزهایی که می گویم .
مقدمه بالا یه شوخی نبود یه واقعیه یه اعتراف که دوست دارم کسی نشنوه ، دوست دارم نفهمید چرا ، چرا من ناکام بزرگ بودم در روزگار موفقیتم .
تعجب نکنید من همون مهدی ام هنوز خودمونی ام اما ، اما حالا که دستام رمقی نداره می نویسم به آرزو ها نه آرزو نه به خودم نرسیدم . منی که همه مطمئن به نتیجه گیریم بودن چرا نتیجه نگرفتم ( البته نباید بگ بی نتیجه بلکه خودم نبودم )
حالا که داری می خونی تا آخرش وایسا ...
اگه امسال کنکور دادی حتما تا آخرش وایسا ...

دوستای گلم ( رفتم سر پیشه اصلیم ) کنکور یه هدفه که رسیدن به اون نیازمند پیمودن یک سری راه هاست . همتون می دونید که کنکور در نظر همه ( همه نگم خیلی هابهتره ) یه قیفه که داخلش هم یه توری گذاشتن . توی قیف بودنش که فکر نمی کنم مشکلی داشته باشید اما اون توری بحث انتخاب رشته است . این موضوع به نظر من از خود جو کنکور و آزمون و نتیجه ( حتی نتیجه) مهمتره یعنی اینکه شما می تونید به نحوی انتخاب کنید که نتیجه بگیرید و دانشجو باشید و یا می تونید به خودتون یه بزرگی کاذب بدید و برخی مکان ها و رشته ها رو کوچک بشمارید . آره البته من این حق رو براتون محفوظ می ذارم که رشته هایی که علاقه ای بهشون ندارید رو انتخاب نکنید خوب این رو هر عقل نا فابریکی گواهی می ده و قبول داره اما موضوع بحث من این نیست ، موضوع اینه که بعضی مواقع بین بد و بدتر شما باید اول دنبال راه خوب برید اگه نشد بد رو انتخاب کنید . آره همه می گن تو این مواقع باید بد رو انتخاب کرد اما من می گم این اشتباس اگه دنبال راه دیگه نری بدون شک نسبت به راه درست بدتره رو انتخاب کردی ! آره یکم فکر کن و با خودت رو راست باش تو می تونی یه سال دیگه فشار درس و حساب و هندسه و جبر و زیست و مطالعات اجتماعی و اقتصاد و روانشناسی ناقص اطرافیان رو تحمل کنی ؟ سوال سختیه تا توی شرایط نباشی به هیج عنوان نمی تونی پاسخ بدی ( هر چند شما الان توی ذهنت جواب رو دادی ) نیاز به یه تجربه داره ، البته قبول دارم توی درس خوندن ، دوستان چند دسته اند : کسانی که سال گذشته رو عالی خوندن و بر اثر اتفاقات نتیجه دلخواه رو نگرفتند ، کسانی که متوسط مطالعه داشتند و قاعدتا به طور متوسط وارد دانشگاه و ایدال هاشون نمی شن و برخی افراد که ضعیف بودن یا اصلا نبودن. من توی دسته سوم دو گروه رو با هم آوردم که معتقدم بهتره باهم باشن چون اگه همه چیز عادی باشه اونا سال بعد هم موفق نمی شن ، اما گروه اول من توصیه می کنم اگه معیار مناسبی رو در امسال می بینن و در واقع رشته و شهری مناسب تر از هیچی می بینند انتخاب کنند و امسال دانشجو بشن . اما گروه دوم من معتقدم ( چون خودم بینشون بودم ) این افراد به طور معمول سال آینده نتیجه ی به نسبت ضعیف تری نسبت به خودشان می گیرند لذا توصیه اکثر عقلا به اینه که این دوستان هر جور شده خودشون رو به دانشگاه ها بچسبونن ( چقدر فجیع گفتم ) یعنی با انتخاب رشته معقول ، شرایط رو برای حضورشون بین دانشجویان محیا کنند . اما من تو این صحبتام یه چیز رو گفتم و اون هم لزوم انتخاب رشته جانب گرایانه بود یعنی اینکه ...
دیگه معنی کردن یعنی نوشتن حداقل 20 سطر دیگه
دوستای گلم ، علاقه مندان به خود بیایید شعار من را به کار نبندیم شعاری که تبدیل به تکه کلامی شده بود در میان کام های من و عاملی برای ساطع کردن امواج نا مثبت ( نه منفی ) به خود و اطرافیان و اون شعار کذایی چیزی جز عبارت زیر نبود که در عین سادگی بسیار پخته و کامل و معنایی بود و از اصول روانشناسی و سیاست و غیره پیروی می کرد.
شعار من در جواب حالت چطوره این بود :

زنده ام اما زندگی بحث دیگری است
ودر واقع کاملش اینه که :
ما هممون زنده ایم اما زندگی نمی کنیم
حالا تا پست بعدی که راجع به این شعاره فکر کنیدو ببینید چقدر باهاش موافقید ؟ باور کنید اگر بحث زندگی که تا 4 روز دیگه بهش خواهم پرداخت رو حل کنید ،

زنده بودنتون تنها در گرو زندگیتان خواهد بود اگر و تنها اگر بخواید

پس بازم مثل همیشه

بای تا های

بخونید

کنکور 86 هم با تمام تفاوت هاش به تاریخ پیوست و خیلی ها همچون خیلی ها شاد و دیگران را ...

آره طی اموز و فردا نتایج اعلام می شه و شاید من و شما شاد باشیم و بتونیم به 12 سال تحصیلمون بنازیم . من که به شخصه هر چند دلهره دارم اما سعی می کنم منطقی برخورد کنم . دیگه باید قبول کنیم که نتایج ما به استثنای درصد هامون بقیه نسبی و وابسته به عملکرد بقیه است . دوست من ( خودم ) بهتره قبول کنیم که کنکور هم دری بود برای ورود به شهر موفقیت اما این تنها در نیست ، باید به خودمان بقبولانیم که دروازه های دیگه هم برای زندگی کردن ( نه زنده بودن صرف ) هست ، البته امیدوارم این یک توجیه به شمار نیاد اما به راستی من به شخصه از عملکردم راضی ام هر چند کنکور را با فقط 40 درصد آمادگی ام داده ام . آری این است دلیل دلهره ام .

ببخشید یکم این پست شخصی شد نیاز داشتم یکم خودم تخلیه کنم شاید نیاز به حرف زدن داشتم .

پس به امید دعای خیر تک تک شما عزیزانم تا آینده سبز

درود و دو صد بدرود

آغازی دوباره

مرا عهدی است با جانان که تا جان در بدن دارم

هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم

سلامی به درازای زندگی پاک در پناه آرامش ابدی

آری آمدم تا دوباره بگویم

بارها گفته ام و بار دگر می گویم

که من دل شده این ره نه بخود می پویم

آره عزیزانم ، دوستان با صفا و مهربان و هر چی بگم بازم کمه

اومدم هر چند دیر اما آمدم تا باشم به امید آن خدایی که دوباره جانی به وجودم داد تا بگویم و بنویسم .

خودمونی بگم خیلی خوب می دونم که دیگه کمن اون عزیزانی که می یومدن تا حرف های خودمونی بشنون ، می دونم دیگه نیستن اون عزیزانی که هر روز وبلاگمو می خوندن . می دونم سخته ولی باید بتونم بازم همون مهدی بشم که خیلی ها منتظر نوشتنش بودن . یه چیزی نزدیک به 3 سال از آغاز کارم می گذره ، گاه و بی گاه نوشتم اما یه سالی ننوشتم . از امروز ( درواقع امشب ) شروع می کنم به نوشتن واین سلامی برای پایان تمام وداع ها خواهد بود . منی که تا 4 روز دیگه معلوم می شه چند مرده حلاجم ( نتایج کنکور ) حالا ببینید . آمدنم زود است یا ...

راستی دو بیت بالا مال من نبود ( خوب تابلوئه ) اون ابیات مال حافظه . خیلی بدردم می خوره چون وصف حال منه . آره عهدی بستم که تا توان دارم چیزایی بگم که به درد یه سری افراد مثل خودم بخوره . با سن کمم تجربه هایی کسب کردم که امیدوارم هیج کس اونارو تجربه نکنه . حال و هوایی داشتم که امیدوارم نصیبتون بشه . و بازم می گم که این نوشتن ها از جایی درون قلبم می آید و دست خودم نیست .

پس تا اولین پست من بعد از یه خواب زمستانی

بای تا های

نمی دونم خودتون بگید

سلام و بهتر بگم خداحافظ
آره من اومدم که برم ولی باید یه چیزی هایی رو می گفتم به خدا زیاد وقت ندارم سرم خیلی شلوغه وگرنه هرروز آپ می شدم هرچند تمام خوانندگانم رو از دست دادم اما اگه این متن رو می خونی تا آخرش بخون بویژه اگه پشت کنکوری هستی آره دیروز اولین آزمون جامع سنجش بود و بالاخره خیلی ها خوشحال محل آزمون رو ترک کردند هرچند آزمون های سنجش از نظر رتبه اونقدر ها هم مهم نیست اما بهرصورت می تونه مهم باشه بویژه روی روحیه خیلی اثر گذاره آره دوست من ، این آزمونا رو جدی بگیر به خدا توی همین چند ماه ( بهتره بگم چند روز ) باقیمونه به کنکور بهتره خودمون رو آماده کنیم جالبه بدونید از نظر خیلی ها فاصله بین عید تا کنکور زمان مبارزه علیه کنکوره ( استادم که این متن رو می خونن بیشتر توجه کنند بله آقای سخندان ) بگذریم من تا حالا متن زیاد نوشته بودم اما اینجوری نبودند خیلی دلم می خواد بنویسم اما اونقدر وقت ندارم بویژه که طبق یک برنامه سنگین کار می کنم ( به پست برنامه ریزی من مراجعه کنید خوبه ) و اصلا نمی تونم بنویسم حتی من مدیریت یک وبلاگ که متعلق به گروه بزرگ اس ام اس باز ها بود رو هم برعهده داشتم ( آدرسش اون کنار صفحه هستش ) که مجبور به گرفتن مرخصی شدم و یک جورایی ضربه مالی هم خوردم اما عیب نداره من برای خودم احترام قائلم و همه کار برای خودم و روحیاتم می کنم مطمئن باشید اگه این جوری نبود این پست رو نمی نوشتم
بگذریم من قبلا هم گفته بودم تا بعد کنکور نمی یام امیدوارم بتونم بیام چون فکر می کنم یک ظلم هستش که تجربیاتت رو در اختیار بقیه نذاری
بالاخره گفتم چرا این وبلاگ رو ایجاد کردم هرچند قبلا بهش اشاره کرده بودم حالا دیگه خیالم راحته
اولش گفتم سلام وبهتر بگم خداحافظ
و حالا می گم
خداحافظ همین حالا بشرطی که بفهمی تر شده چشمام

آغازی بر پایان

سلام بر دوستان خوبم

سلام و تبریک عید بزرگ قربان و پیشاپیش عید غدیر و هم چنین تبریک سال نو میلادی به هموطنان مسیحی

امروز اولین روز سال جدید میلادیه و من امروز می خواهم آغازی بر پایان وبلاگم داشته باشم . آغازی برای اتمام نوشتن و زمانی برای مطالعه .

من همیشه گفتم که خودمانی حرف بزنید و ساده صحبت کردن را تمرین کنید اما امروز نمی دانم کمی دلم گرفته ، کمی احساس ( چیزی که از ابتدا دنبالش بودم ) در وجودم سنگینی می کند . در حای که دستانم رمقی برای نوشتن ندارند ، در حالی که .... بگذریم من امروز کار وبلاگ را شاید برای مدت یکسال و شاید برای همیشه به تاریخ می فرستم اما بنا به قول هایی که داده بودم بازم مخلص تمام بچه های گل ایرونی هستم و مشکلات رو از هر جهتی که بتونم سعی می کنم حل کنم . اگه یادتون باشه اولین پست من با عنوان آغازی بی پایان بود و امروز می نویسم آغازی بر پایان

اما آخرین یادگاری من :

احساس ، امید زندگی ، امید راه زندگی و راه شیوه زندگی است پس با احساس زندگی کنید تا جان بگیرد جانتان

و تا آینه ای نامعلوم

درود و دوصد بدرود

سلام

تا فردا حتما پست جدید رو می زارم

پاسخ به یک دوست در مورد جشنواره خوارزمی

سلام امروز دوباره اومدم تا پاسخ یک دوست عزیز رو کگه در مورد جشنواره خوارزمی سوال کرده بود بدم
دوست من اگه دیدی دیر از حد معمول دارم بهت پاسخ می دم واسه اینه که هم خوب در مورد سوالت فکر کنم و هم تحقیق . خوب عزیزم به صححبت های من خوب توجه کن و خواهش می کنم برداشت اشتباه ازش نداشته باش ممنون
با توجه به اینکه شما گفتی سال دوم برنامه نویسی هستی عملا می شه گفت شما امسال باید عین من کنکور بدی و وقت گذاشتن روی چیزی که شاید حواست رو پرت کنه در حالتی می تونه مضر باشه اما اگه درست از وقتت استفاده کنی دچار مشکل نمی شی و شاید با توجه به مطالعاتت بتونه کمکت هم کنه . هر چند شما بیان نکردی اما کاملا مشخصه که علاقه مند شدن شما به تحقیق و کار کردن برای جشنواره خوارزمی قبول شدن در دانشگاه هست اما من یک چیز رو بهت یاداوری کنم و اونم اینه که شما حتی اگه طرحت پذیرفته بشه باز هم نمی تونی در هر دانشگاهی که خواستی ادامه تحصیل بدی و تازه اگه وارد دانشگاه هم بشی زیر ذره بین هستی و یک سال بصورت آزمایشی در دانشگاه خواهی بود و بعد اون سال اگه در حد و نصاب های دانشگاه باشی می تونی ادامه تحصیل بدی . ولی بهر حال یکم راهنماییت می کنم و کمی در مورد طرح رایانه ای خودم برات توضیح می دم که اگه خواستی شما هم همین طرح رو دنبال کن . من و گروهم یک سالی می شه که روی ویندوز اسلامی کار می کنیم ویندوزی که هر چند هک شده هست اما با موازین اسلامی در یک راستا باشد این یک کار کاملا برنامه نویسیه یعنی ما درون ویندوز برنامه هایی رو ارائه می دیم که از برخی کارهای خلاف شرع جلوگیری کنه نمی دونم منظورم رو فهمیدی یا نه ولی شما هم می تونی مثل ما یک برنامه در مورد یک موضوع خاص بنویسی و از داشتن اون کمال استفاده رو ببری . فقط این رو بدون که برای این کار باید کمی خلاقیت نشون بدی و به چیز هایی که آموختی اکتفا نکنی منظورم اینه که کمی مطالعه روی زبان های برنامه نویسی دیگه داشته باش چون چیزهایی که شما در کتب درسی تون دارید کمی ( کمی که چه عرض کنم خیلی ) قدیمیه . این کارت سبب میشه که حتی اگه نتونی تو جشنواره موفق بشی توی کنکور حتما موفق می شی . ولی باز هم اگه مشکلی بود می تونی با آی دی من در ارتباط باشی تا اگه بتونم راهنماییت کنم . از اینکه کمی دیر پاسخ دادم بازم عذر می خوام
راستی اگه خواستی با آی دیم ارتباط برقرار کنی حتما تو بخش نظرات بهم بگو و زمان رو مشخص کن ممنون
ID : dinmahdi

سلام

دوستان من وبلاگ اس ام اس های خارق العاده افتتاح شد
www.magic$sms.blogsky.com

سلام

نمی دونم چقدر متن رو خوندید ولی بخونید ضرر نداره

آقایان و ملوسی

بنا به پیشنهاد یکی از دوستانم امروز در مورد ملوس شدن آقا پسر ها صحبت می کنم آره اشتباه نکردید ملوس شدن پسر ها این تیتری بود که یکی از رونامه های صبح ایران نوشته بود البته موضوع اون با صحبت من متفاوت است اما بحر های ایده خوبی برای صحبتت است .
امروز قصد دارم این قضیه رو کمی و از نگاه خودم موشکافی کنم و اثراتش را بررسی کنم
در ابتدا باید دید این موضوع چگونه به وجود آمده است . در مرحله اول باید این مطلب را پذیرفت که هم اکنون به ازای تولد هر پسر تقریبا دو دختر متولد می شود البته در یک بازه زمانی خاص که این آمار در تهران گرفته شد نتیجه برعکس بود هر چند تهران به سبب بزرگی و جمعیت میلیونی خود بر نرخ جمعیت تاثیر گذار است اما در واقع این نتیجه گیری کلی نبود پس با فرض این موضوع که صحبت من درست بود موضوع را بررسی می کنیم . در مرحله اول پس از این عمل رشد کردن آقا پسر ها در میان دختران مورد توجه قرار می گیرد منظورم این است که در دوران کودکی که دوران شکل گیری وضعیت اجتماعی انسان است پسر ها با دختران رشد کرده اند و د رواقع ملایم تر رشد می کنند و این در آینده نه چندان دور ضربه محکمی بر اجتماع وارد خواهد کرد دلیلش هم کاملا مشخص است انجام دادن کارهای مشکل برای این قشر سخت بوده و در نتیجه با ضعف انجام خواهد شد ( کارهایی مثل کار در معدن و حتی برخی مشاغل خدماتی از قبیل کار در شهرداری که برای جامعه ضروری است ) البته هم اکنون هم انجام این کارها توسط آقایون مشکل شده است و از طرفی با افزایش تعداد دختران و به سبب پشت کار مثال زدنیشان دروازه های ورود به دانشگاه ها برای آنها راحت تر است و اگر شاید به این طریق ادامه پیدا کند تمامی مسئولیت های اجتماع به خانم ها سپرده خواهد شد چون دارای سطح آگاهی بیشتر شده اند و با توجه به خصلت مادرانه این قشر در بازه ای خاص کشور دچار مشکل خواهد شد ( منظورم توهین به خانم های محترم نبود مطمئنا از مطالب قبلی من متوجه شدید که من به تفاوت گذاشتن بین دختر و پسر یا آقا و خانم اعتاقد ندارم ) پس بیایید در زندگی خود ( به ویژه پس از ازدواج و تشکیل خانواده) افراد را درست تربیت کنیم و دوستان من ،‌ آقا پسران بیایید کمی مردانه زندگی کنیم و دخترانه بودن را به دختران واگذار کنیم قبول دارم این گونه رشد کرده ایم اما تغییر هرچند مشکل است اما امکان پذیر است پس اگر کشور مان را دوست داریم اعتقادات مردانه را اجرا کنیم .
در ضمن در مورد تولد بیشتر دختر ها نسبت به پسر ها دلایلی هم ارئه شده است حتی مسائلی همچون تغذیه اما مکان بیان آنها این جا نیست

جواب یک نظر و سوال

سلام ،‌سلام و هزاران درود به خوانندگان با وفایم و میلیونها پوزش و عذر خواهی نسبت به تاخیر در نوشتن
دیر آمدم اما با دست پر آمدم . اولین متن پس از تعتیلات ماه رمضان بنا به خواسته یکی از خوانندگان وبلاگ در مورد جشنواره خوارزمی و تحقیق دادن ایده نو خواهد بود ...
این متن بیشتر خطاب به کسانی است که پیرو نظر من در مورد پیشرفت ایران به اینده می اندیشند و ...
دوست من ( البته ببخشید که خیلی صمیمی صحبت می کنم ) در ابتدا با خود خلوت کن و تصمیم مهمی را بگیر و با خود بیندیش که برای چه می خواهی در جشنواره خوارزمی شرکت کنی ؟ البته پر واضح هست که برای رفتن به مقطع بالاتر بدون صرف وقت و هزینه اما به واقع این طور نیست از دست دادن وقت برای یک جوانان یا نوجوانی که پا به این عرصه می گذارد و هنوز با این عمل ( تحقیق و ارایه طرح ) آشنا نیست بسیار طبیعی است و این از دادن وقت سبب افت نسبی تحصیلی هم حتی خواهد شد البته برای شما اینگونه نخواهد بود چون در راهی قدم گذاشته اید که درسترین راه حل است . دوست من ، من شناخت کاملی از شما ندارم و در درون وبلاگتان هم چیزی جز عشق ندیدم و حتی در مورد سن و رشته تحصیلی شما هم تردید دارم . بحر حال اگر واقعا تصمیم به تحقیق گرفته اید چشمانتان را باز نمایید در اطراف خودتان و درون منزلتان هم هزاران ایده جدید هست ( مثال می خواهی به دیوار اتاقتان نگاه کنید چه می بینید ؟‌) البته باید علاوه بر خوب نگاه کردن خوب مطالعه هم نمایید . این مطالعه علاوه بر افزایش سطح آگاهی شما این خطر را هم که طرحتان تکراری باشد را هم دفع می کند ( این اتفاق برای من افتاد ، من در اولین تحقیق به سوختی از برگ درختان دست یافتم اما بعدا متوجه شدم که کارم کاملا تکراری است .‌) دوست من در مورد مسائل مالی هم به هیج عنوان نگران نباشید در اکثر شهرهای کشورمان هم اکنون مراکزی موسوم به پژوهشکده تاسیس شده که علاوه بر جهت دهی به دانش آموزان و دانشجویان در تامین منابع مالی با آنها همکاری می کنند ( من مدت یک سال عضو کمیته برنامه ریزی یکی از این پژوهشکده ها بودم ) دوست من البته صحبت های من کاملا کلی بود برای بیان جزئیات مشخصات خود را ( مثل سن و رشته تحصیلی ) برایم بفرست چه میل چه نظر
دوستانم شما هم از همین امروز شروع به تحقیق کنید !
منتظر قسمت دوم این متن باشید !

سلام

سلام و معذرت از همه از دوستانی که برام نظر گذاشتند و من بی معرفت جواب ندادم قول می دم تا پایان هفته جواب همه رو آماده کنم البته من بی کار هم نبودم و چند متن جدید نوشتم که به موقع به روز می کنم ممنون

سلام

سلام و معذرت از همه از دوستانی که برام نظر گذاشتند و من بی معرفت جواب ندادم قول می دم تا پایان هفته جواب همه رو آماده کنم البته من بی کار هم نبودم و چند متن جدید نوشتم که به موقع به روز می کنم ممنون

سلام

سلام دوستان عزیز منتظر من باشید

سلام

دوباره سلام و هزاران سلام به دوستان عزیزم که بار دیگر به من افتخار دادند و مطالب من را می خوانند
چند وقت می شه که در مورد درس وکتاب و مدرسه چیزی ننوشتم دیگه بسه چقدر عشق و عاشقی و اجتماع یکم هم به درستون برسید تا موفق باشید البته امروز من راجع به برنامه ریزی درسی می خوام بنویسم چیزی که همه داریم و هیجکدام نداریم آره درسته شاید هممون یک برنامه ای برای درس خوندن نوشته باشیم اما آیا به اون عمل هم می کنیم ؟ نه مشکله خیلی مشکله برای کسی که نظم در کاراش نیست یک برنامه را اجرا بکونه .
من یک راهکار دارم که بازم تکراریه اما این تکرار شاید تاثیر گذار باشه بیایید برای خودمان تنبیه در نظر بگیریم مثلا شما بله خود شما می توانید این تنبیه را برای خودتان داشته باشید که درصورت انجام ندادن برنامه مدت یک هفته یا بیشتر از اینترنت و وبلاگ و چت و غیره استفاده نکنیم بیایید واقعا اینگونه رفتار کنیم بعد ببینیم نتیجه دارد یا نه ممنونم حرف خودمانی

به خاطر اشتباه تایپی معذرت