حرف های خودمانی

وبلاگی برای گفتم و شنیدن واقعیات زندگی و تلاش برای رفع مشکلات آن

حرف های خودمانی

وبلاگی برای گفتم و شنیدن واقعیات زندگی و تلاش برای رفع مشکلات آن

واژه ای که خیلی ها را به جنون می کشاند

امروز می خواهم درباره واژه ای صحبت کنم که خود دریایی از واژه ها راشامل می شود ، همان واژه ای که لفظش را در خیلی از وبلاگ ها و در خیلی از مکان ها و ... می بینیم اما معنایش را خیلی کم.

همان واژه ای که انسان ها را به هر سمتی که می خواهد هدایت می کند

یلی عشق ، یا به قول برخی دوستان علاقه شدید قلبی و یا به قول چینی ها دوست داشتن در حد جنون کلمه ای که ما به او مثل شیطان از یک بعد می نگریم .

من معتقد هستم که زندگی وابسته به عشق است و به قول ریاضی خونده ها تابعی از زندگی است . واقعیت هم همین است زندگی ما در عمل وابسته به وقعیتی است که ما را جهت می دهد به سمت موفقیت ، پول وقت تلف کردن و در نوع انسانی ترش ما را به سمت یک انسانی دیگر هدایت می کند خیلی ها نمی توانند این مفاهیم را از یکدیگر جدا کنند من معتقدم زندگی ما باید یک تابع چند ضابطه ای باشد و عشق با ضابطه های مختلف را بتوان از آن بدست آورد که در این صورت زندگی ما به ازای هر مقداری از عشق جوابی مثبت و حتی در نوع برتر خود جوابی مثبت بی نهایت می دهد . اما اگر ما حد(لیمیت) زندگی را در زمانی که عشق به سمت مسائل جنسی میل میکند را بدست آوریم پاسخی برابر با صفر را دریافت می کنیم هر چند این جواب حدی است و خالص نخواهد بود و زندگی ما هم محتاج ارضای نیازهای خود است اما عشق محتاج این نکته نیست .

خیلی ها معتقدا دنیا براساس اصول ریاضی بنا نهاده شده است اما آیا عشق هم با نظم ریاضی معنا دارد ؟ (به قول باران خانم ) // عشق گودالی است که عاشق را در خود جای می دهد و دید او را نسبت به اطراف کم می کند//

پس هیج نظمی اقلیدوسی بر عشق حاکم نیست و عاشق با دامنه زیاد و بردی بالا کارمی کند که در دنیای نظم ریاضیات نمی گنجد .

حالا یکی سری از اعتقادات را در مورد عشق به معشوق انسانی را با یکدیگر مقایسه کنیم :

اعتقاد اول :

بذار بگم تا همه بدونند

قصه های عشق همه دروغ اند

.

.

بذار که فریاد بزنم

عاشقا باید دل بکنند

که عاشقی دروغه و

شاید که بازیچه بشن

اعتقاد دوم :

مشکی رنگ عشقه (بقیش رو حفظ هستید !!! )

اعتقاد سوم : (رامین)

کی میگه مشکی رنگ عشقه رنگ عشق خیلی هم روشن و زلال است

اعتقاد شما :

؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بله این فقط قطره از اعتقادات نسبت به عشق است که همگی با هم متناقض هستند

پس عشق شما متعلق به خود شما است تعجب نکنید در صورتی که کسی صحبت های عاشقانه شما را درک نمی کند این فقط به باور شخص مقابل نسبت به عشق برمی گردد که شما به سختی و تقریبا هیج گاه نمی توانید تقییرش دهد .

پس عاشقای عزیز با خود کلنجار روید و با دوستانتان مشورت کنید وقتی می گویم دوست ، دوست می تواند برادر شما - دوست مجازی شما و همکلاسی و حتی پدر و مادرتان باشد . به بقیه هم اعتماد کنید نظر بپذیرید و عمل نکنید (شوخی کردم)راستی اگر درگیری عاشقی دارید خواهش می کنم با این وبلاگ در میان بگذارید یا به من میل کنید تا سبب شود بقیه از مسائل شما عبرت بگیرند و یا با شما همدردی کنند و مشورت بگیرند و بدهند.

دوست من با شما هم هستم بلی شما که این مطالب را شوخی می پندارید عشق را باور ندارید تقریبا اکثر نوجوانان این حالت را تا قبل از عاشق شدن درک نمی کنند یا آن را بی ارزش می دانند چیز عجیبی نیست سعی کنید کمی عاشقانه زندگی کنید

منتظر نظراتتون هستم

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 4 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 04:06 ب.ظ

سلام من عاشق شدم ولی بعد از هشت ماه هم شکست بدی خوردم تا یک ماه و نیم روزی دویست بار به تلفن خونه طرفم زنگ می زدم که کسی جوابمو بده ولی اونا فقط تلفن رو می کشیدن من موندم و تمام اون حرفهای قشنگ من موندم و خاطرات اون روزها الان حتی دعواهای اون روز هم برام شیرین شدن . نمی دونم طرفم الان تو چه فکریه آیا هنوز به من فکر می کنه یا نه کلا فراموشم کرده شاید هم کسه دیگه ای به سراقش اومده باشه . از خدا می خوام به همه اونایی که یه جور تو زندگیشون چه از عشقی چه از کاری شکست می خورن کمکشون کنه تا دوباره خودشون رو پیدا کنن. داستانه عشق من خیلی تلخه ننویسم در موردش بهتره .چون ذهنیت بقیه هم می ترسم در مورد عشق عوض بشه
ولی اگه خواستین بدونم بگین تا بنویسم .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد